متفاوتترین روایت از دفاع مقدس در کتاب قصه ننه علی
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۶۰۹۵۲
به گزارش قدس آنلاین شاید کتابهای زیادی از خاطرات مادران شهدا خوانده باشید؛ اما بی شک قصه ننه علی متفاوتترین روایتی از دفاع مقدس است که خواهید خواند.
کتابی که تا پایان دست از مطالعه آن نخواهید کشید، کتاب قصه ننه علی روایت زندگی پر فراز و نشیب مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی به قلم مرتضی اسدی در ۱۹۲ صفحه از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانم همایونی سه چهار سال بیشتر نداشت که به همراه خانواده از بهار همدان برای فرار از فقر و نداری به تهران مهاجرت میکند. از همان ابتدای کودکی چشم بر بازیگوشیهای کودکانه بست و به قول قدیمیها برای خودش خانومی شده بود که به همراه مادر به خانههای مردم برای کارگری میرفت تا شاید بتواند باری از دوش خانواده بردارد. سن و سالی نداشت که یک روز بعدازظهر پای سفره عقد نشست و زندگی مشترکش را در کناری مردی شروع کرد که ۱۱ سال از او بزرگتر بود! زهرا همایونی و همسرش دو نقطه مقابل همدیگر بودند.
رجب در کودکی روزهای سختی را سپری کرده بود و ناخواسته خشن بار آمده بود، هر جای زندگی که خانم همایونی احتیاج به همراهی و دلگرمی داشت همسرش دست رد به سینهی او میزد. با هزار ترفند و قربان صدقه رفتن اجازه حضور در تظاهرات ضد شاه را از رجب گرفت. انقلاب پیروز شد و مدتی بعد رژیم بعث عراق به ایران حمله کرد و جنگ شروع شد.
پسران خانم همایونی با وجود سد بزرگی به نام پدر میل رفتن به جبهه را در دل داشتند، این بار هم مادر دست به کار شد و همهی بلاها را به جان خرید.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوانمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: معرفی کتاب مادران شهدا دفاع مقدس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۶۰۹۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بی گدار به آب زد تا نجاتگر باشد/ روایت فداکاری یک مادر در سیل کازرون
مادری ۵۰ ساله در سیل هفته گذشته شهر کازرون دل از خانواده و ۲ فرزند خود برید و برای نجات یک پیرمرد سالخورده به آب زد اما دیگر زنده بازنگشت.
به گزارش مشرق، در میانه سیلاب هفته گذشته در شهرستان کازرون مردم این شهر شاهد از خودگذشتگی و ایثار یک زن و مادر ۲ فرزند بودند.
زنی فداکار در شهرستان کازرون برای نجات مردی سالخورده گرفتار در سیلاب دل از ۲ فرزند و خانواده اش دل برید و به دل سیلاب زد.
این زن ۲ پسر نوجوان ۱۷ و ۱۲ ساله دارد و با این وجود جان خود را برای نجات یک شهروند سالخورده فدا کرد.
پسر بزرگ این زن اینگونه این ماجرا را روایت می کند.
محمدمهدی دهقان پسر ۱۷ ساله این زن گفت: ساعت ۷ عصر، روز چهارشنبه ۲۹فروردین، با مادرم بهنام ماهیجان، برای خرید نان به نانوایی رفته بودم که ناگهان باران شدت گرفت.
او ادامه داد: شدت بارش زیاد بود و ما بعد از خرید نان سوار ماشین شدیم و راه خانه را در پیش گرفتیم که شدت باران به حدی بود که رانندگی سخت شده بود، بهطوری برای لحظاتی در گوشه خیابان توقف کردیم به امید اینکه باران کمتر شود، اما هر لحظه شدت باران بیشتر میشد.
او ادامه داد: مادرم که دید شدت باران کمتر نشده گفت که برویم و منتظر ماندن فایده ندارد، وقتی به خیابان تپه شادی رسیدیم، پیرمردی را دیدیم که داخل جوی بزرگ آب افتاده و در سیلاب گرفتار شده بود و هر لحظه امکان داشت آب او را با خود ببرد که از آنجا که سیلاب سطح خیابان را هم گرفته بود کسی نمیتوانست به پیرمرد کمک کند.
زن ۵۰ساله و پسرش نمیتوانستند پیرمرد را در همان حال رها کنند، این بود که تصمیم گرفتند هرطوری شده او را نجات دهند.
محمدمهدی میگوید: با ماشین به سمت پیرمرد رفتیم اما آب خیلی بالا آمده بود و شدت سیل زیاد شده بود. من از ماشین پیاده شدم و بهسوی پیرمرد رفتم و مادرم نیز پشت سرم آمد و دائم فریاد میزد که مواظب باشم و احتیاط کنم، اما شرایط طوری بود که من نمیتوانستم به پیرمرد کمک کنم. بنابراین مادرم دست بهکار شد و به سوی پیرمرد رفت و هر طوری بود او را از جوی آب بیرون کشید، اما درهمان لحظه پایش سر خورد و خودش داخل جوی افتاد و سیلاب مادرم را با خود برد و من هرچه دویدم نتوانستم او را بگیرم، سیلاب مادرم را برد تا جایی که او زیر پلی گیر کرد و زیر آب ماند و امکان نجاتش نیز وجود نداشت.
پسر این زن که با یادآوری لحظاتی که مادرش در سیلاب گیر افتاده بود، بغض کرده، ادامه میدهد: همان لحظه به آتشنشانی زنگ زدیم اما آنها در ترافیک مانده بودند، باران نیز همچنان میبارید و ما نمیدانستیم در این لحظات هولناک چه کاری باید انجام دهیم. مادرم به زیر آب رفته بود و چند نفر که آنجا بودند برای نجات مادرم تلاش کردند تا او را از زیر آب بیرون بکشند.
محمد مهدی اضافه کرد: بالاخره بعد از اینکه مادرم مدت زمان طولانی زیر آب مانده بود، او را بیرون کشیدیم اما مادرم نفس نمیکشید، حتی آمبولانس هم در راه گیر کرده بود و وقتی خود را به مادرم رساند، خیلی دیر شده بود، مادرم دیگر ضربان نداشت و هرچه به او شوک دادند بی فایده بود و او جانش را از دست داد.
روایت ایثارگرایانه این زن هرچند تلخ است اما قطعا یاد این فداکاری همواره در خاطر مردم و اهالی استان فارس خصوصا شهرستان کازرون باقی خواهد ماند.
منبع: ایرنا